رفتن به محتوای اصلی
آشنایی با هوش کسب و کار

هوش کسب و کار و مدیریت دانش

 پیاده سازی هوش کسب و کار

در این مطلب در سایت کسب و کار پیشرو برای شما مطلبی با عنوان آشنایی با هوش کسب و کار تهیه نموده ایم و امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد .

 

Business Intelligence که به اختصار BI خوانده می شود به فرایند تبدیل داده های خام به اطلاعات کسب و کار مدیریتی گفته می شود که به مدیران سازمان کمک می کند تا تصمیمات خود را سریع تر و بهتر اتخاذ کنند و بر اساس اطلاعات صحیح ، عملکرد درست و سنجیده ای از خود نشان دهند به کمک BI می توان کاوش و تحلیل اطلاعات را ساده نمود.
.
برخی گمان می کنند که  Business Intelligence تنها به کار شرکت های بزرگ می آید و این دسته از شرکت ها به دلیل حجم بالای تراکنش های مالی، تعداد فراوان مشتری ها ، نمایندگی ها ، بازاریاب ها و مانند آن به هوش کسب و کار نیاز دارند و کسب و کارهای کوچک یا متوسط نمی توانند از هوش کسب و کار استفاده کنند یا اصلا به استفاده از این راهبرد نیازی ندارند.
 .
برخی هم بر این باورند که پیاده سازی سیستم های BI در شرکت های معظم، از یک سو چند ماه زمان نیاز دارد و از سوی دیگر هزینه زیادی را به منابع مالی تحمیل می کند و همین قضیه در مورد شرکت های کوچک هم صادق است و بر این اساس همان بهتر که در شرکت های کوچک دور هوش کسب و کار را خط بکشند.
.
نادرست بودن این عقیده آشکار است. در واقع دلیلی ندارد که با تمسک به این برآوردهای عجیب، شرکت های کوچک و متوسط را از مزایای پرشمار هوش کسب و کار محروم ساخت، باکه به نظر می رسد عکس این قضیه صادق است.
یعنی شرکت های جمع و جور می توانند با صرف هزینه ای کمتر و با شیوه ای آسانتر ، سیستم های هوش کسب و کار را در تمام بخش های مختلف سازمان خود پیاده و اجرا نمایند و از مزایای متعدد آن بهره مند شوند.
تنها در گوشه ای از ذهنتان این مطلب را حک کنید که بسیاری از راهکارهای فعلی هوش کسب و کار در واقع همان روش های هوشمندانه، آزمایش شده و استواری است که عمر آنها گاهی به چند دهه می رسد و اکنون در لفافه جدیدی به نام هوش کسب و کار بازنشر و عرضه می شوند.
.

اهداف تجاری

1- توانایی مشاهده اطلاعات از منابع مختلف با استفاده از یک واسط ساده، مثل دیدن آن دسته از اطلاعات فروش که با هزینه های سازمانی نرتبط است.
2- توانایی مشاهده خلاصه ای از داده های پراکنده در بخش های مختلف سازمان، مثل حقوقی که به کارمندان پرداخت شده، فروش کل شرکت برای یک دوره زمانی مشخص و مانند آن.
.
3- توانایی مشاهده اطلاعات بر محور زمان، مثل مقایسه اطلاعات دیروز، ماه گذشته و فصل آخر پنج سال گذشته با هدف مشاهده تغییراتی که سازمان در طول زمان به خود دیده است.
.
4- توانیی ارایه پاسخ به سوا چه می شد اگر… بر اساس اطلاعات تاریخی برای مثال با استفاده از سیستم هوش کسب و کار پاسخ این سوال تا حدودی برای مدیران روشن می شود که اگر به فرض فروش شرکت در یک دوره مشخص ده درصد بالا رود، هزینه های ضروری از قبیل خرید تجهیزات جدید و پرداخت حقوق کارشناسان تازه استخدام شده، چه مقدار افزایش می یابد.
.
5- یکی از دلایل محبوبیت بالای هوش کسب و کار در چند سال گذشته این بوده که کارشناسان، هوش کسب و کار را به چشم یک سرمایه گذاری افزایشی در حزه فناوری اطلاعات نگاه می کنند.
. مزیت فوق العاده  آن  این است که اولا در سیستم ها و روش های تولید سازمان دخالت نمی کند و ثانیا مخاطره استفاده از آن اندک است به عبارت دیگر هوش کسب و کار دست و پا گیر نبوده، لازم نیست مدیران هر روز صبح که وارد دفتر کار خود می شوند، به عنوان اولین کار به سر و کله زدن با سیستم های هوش کسب و کار بپردازند.
.
6- یکی دیگر از مزایای مهم  این است که یک راهبرد هوش کسب و کار (به شرطی که از طراحی و پیاده سازی خوبی برخوردار باشد) می تواند میزان بازگشت سرمایه را به سرعت افزایش دهد. در اهمیت این موضوع همین بس که بازگشت سرمایه گذاری فناوری اطلاعات در سازمان ها محسوب می شود.

چرا باید از BI در تجارت خود استفاده کنیم ؟

طیف وسیعی از برنامه‌های BI به بسیاری از شرکت‌ها کمک کرده‌اند تا ارقام قابل ملاحظه‌ای از نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه کنند. تا کنون از هوش کسب و کار برای پیدا کردن راه‌‌حل‌هایی جهت کاهش هزینه‌ها، آشکار کردن فرصت‌های شغلی جدید، تبدیل اطلاعات حاصل از فروش مستقیم به گزارش‌های قابل دسترسی، پاسخ سریع به تقاضاهای خریدِ جزئی و بهینه‌سازی قیمت‌ها استفاده شده است.

نرم‌افزارهای BI علاوه بر قابل دسترس ساختن داده‌ها، با کمّی‌سازی ارزش رابطه با تأمین‌کنندگان مواد اولیه و مشتریان، به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا در طول مذاکرات‌شان موفق‌تر باشند.

در زمینه‌ی سرمایه‌گذاری راه‌های زیادی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها با بهینه‌سازی روند کسب و کار و تصمیمات متمرکز وجود دارد. BI با آشکار کردن اشتباهات کوچک کسب و کار که معمولا نادیده گرفته می‌شوند، بر افزایش نرخ بازگشت سرمایه تأثیر بسیاری می‌گذارد.

 

چگونه BI را بهینه سازی کنیم ؟

چگونگی تصمیم‌گیری مدیران اجرایی را تجزیه و تحلیل کنید.
بررسی کنید که مدیران اجرایی برای اتخاذ سریع تصمیمات درست به چه اطلاعاتی احتیاج دارند.
به کیفیت داده‌ها توجه کنید.
معیارهای اجرایی‌ای تعیین کنید که بیشتر به کسب‌ و کار مرتبط باشند.
زمینه‌ای برای تأثیر این معیارهای اجرایی فراهم کنید.

مشکلاتی که ممکن است سر راه ما قرار گیرد؟
خودداری کاربران یکی از موانع بزرگ بر سر راه موفقیت هوش کسب و کار است. مشکلات دیگر شامل ناچار شدن به غربال حجم زیادی از داده‌های نامربوط و کیفیت پایین داده‌هاست.

کلید به دست آوردن بینش دقیق از طریق سیستم Business Intelligence، داده‌های استاندارد است. در هر بررسی BI، داده‌ها مهم‌ترین نقش را دارند. شرکت‌ها قبل از اینکه شروع به تجزیه و تحلیل کنند و بر اساس بینشی که به دست می‌آورند تصمیم‌گیری کنند، باید منابع داده‌های‌شان را به ترتیبی درست سازماندهی کنند. در غیر این صورت عملکرد آنها برپایه‌ی اطلاعات نادرستی خواهد بود.

مشکل دیگری که ممکن است با آن رو به رو شوید خودِ ابزار‌های BI هستند. هر چند این ابزارها امروزه جای بیشتری برای پیشرفت دارند و کار با آنها برای کاربران آسان‌تر از قبل شده است. هسته‌ی اصلی BI به جای آن که مدیریت روند باشد، هنوز بر پایه‌ی گزارش است؛ البته این وضعیت کم‌کم شروع به تغییر کرده‌ است. مراقب باشید مفهوم هوش کسب‌وکار را با تجزیه‌ و تحلیل تجاری اشتباه نگیرید.

سومین مانعی که بر سر راه استفاده از BI برای دگرگون کردن روند کسب و کار وجود دارد عدم شناخت بیشتر شرکت‌ها از روند کسب و کارشان است.شرکت‌ها باید در مورد روندی که انتخاب می‌کنند احتیاط زیادی به خرج دهند. اگر این روند تأثیر مستقیمی بر درآمد نداشته باشد یا کسب‌وکار در جهت استاندارد کردن این روند در شرکت نباشد، ممکن است کل کار BI مختل شود. شرکت‌ها باید همه‌ی فعالیت‌هایی که روند یک کسب و کار مشخص را شکل می‌دهند درک کنند، چگونگی انتقال داده در روندهای مختلف و چگونگی انتقال داده بین کاربران مختلف را درک کنند و بدانند که هر فرد چطور از آنها استفاده می‌کند تا نقش خود را در این روند ایفا کند.

Web Master

برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برگشت به بالا